مرکز عدالت برای کودکان: «یک دختر ۱۲ ساله دارم که بچهی خواهرم است. بعد از فوت مادرش، بیکس شد و من او را نزد خودم آوردم. این بچه هم مثل بچههای خودم است و در کنار هم سعی میکنیم زندگی کنیم.» شمسی صیادی در واقع خاله این دختر بچه ۱۲ ساله است که سرپرستی او را در غیاب سازمان بهزیستی، عهدهدار شده است. چرا سازمان بهزیستی این کودک را به حال خود رها کرده تا خاله او که خود با مشکلات عدیده دست به گریبان است، مجبور شود سرپرستی این کودک را بدون تشریفات قانونی عهدهدار شود؟
شمسی صیادی نام یک زن خودسرپرست است که در قصرشیرین زندگی میکند. داستان زندگی او را خبرگزاری رکنا منتشر کرده است. آنگونه که رکنا نوشته و فیلم خانه او را منتشر کرده، شمسی صیادی با ۳ فرزند ۲۱، ۱۸ و ۱۶ ساله خود و دختر ۱۲ سالهی خواهرش، در محل جمعآوری زباله و در یک خانه کپری در قصر شیرین زندگی میکند. او علاوه بر دریافت مستمری از کمیته امداد و دریافت یارانه، از محل جمعآوری و فروش زباله امرار معاش میکند. دختر کوچکاش تا کلاس یازدهم و پسرش تا کلاس پنجم تحصیل کردهاند و به دلیل نداشتن توان مالی، تحصیل را رها کردهاند و روشن نیست این دختر ۱۲ ساله که به سرپرستی پذیرفته درس میخواند، مدرسه میرود یا مثل پسر ۱۶ سالهاش ترک تحصیل کرده است.
روایت تلخ زندگی این خانم و فرزنداناش، این سوال را ایجاد میکند چرا سازمان بهزیستی این کودک را به حال خود رها کرده و بدون تشریفات قانونی، خاله این کودک سرپرستی این دختر بچه ۱۲ ساله را پذیرفته است؟ چرا برخلاف قانون کنوانسیون حقوق کودک که دولت را مکلف به تامین تحصیل رایگان و اجباری کودکان کرده، کودکان این زن از تحصیل بازماندهاند؟ آیا دولت از زندگی این خانواده خبر دارد؟
آنگونه که شمسی صیادی به رکنا گفته، این خانواده مستمریبگیر کمیته امداد است، و فرمانداری قصرشیرین از وضع این خانواده مطلع و به آنها وعده کمک داده است. آنچه روشن است اینکه دولت مطلع و مسئول بوده ولی اقدامی فوری نکرده است. حال آنکه اینوظیفه ذاتی سازمان بهزیستی است که مانع رها شدن این دختر ۱۲ ساله و موجب اسکان آبرومندانه و همراه با منزلت انسانی برای شمسی و فرزنداناش شود. آنچه از این مصاحبه میتوان دریافت اینکه حکومت و دولت تمامی وظایف خودشان درباره افراد مددجو فراموش کردهاند. پرداخت یارانه و کمک حمایتی کمیته امداد به هیچ وجه نیازهای اولیه این خانم و فرزندانش را تامین نمیسازد و به نیاز او که یک سرپناه است توجهی نمیشود. چون تهیه مسکن بسیار گران است و بسیاری از مردم امکان تامین مسکن شرافتمندانه برای خود و خانواده را ندارند.
نهادهای مسئول و کم کاری قابل پیگرد آنها
سرپرستی کودکی که از سرپرست صاحب صلاحیت محروم (پدر، مادر، جدپدری یا وصی منصوب توسط قیم قهری) است با دولت (سازمان بهزیستی) است و دولت مطابق قانون و مقررات باید سرپرستی کودک را با حکم دادگاه به کسی بسپارد که صلاحیت پذیرش سرپرستی یک کودک را دارد به صرف رابطه فامیلی، کسی اتوماتیکوار صلاحیت سرپرستی پیدا نمیکند.
مطابق ماده ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان بی و بد سرپرست، شرط صلاحیت سرپرستی کودکان به این شرح است:
الف ـ تقیّد به انجام واجبات و ترک محرمات
ب ـ عدم محکومیت جزایی مؤثر با رعایت موارد مقرر در قانون مجازات اسلامی
ج ـ تمکن مالی
دـ عدم حجر
هـ ـ سلامت جسمی و روانی لازم و توانایی عملی برای نگهداری و تربیت کودکان و نوجوانان تحت سرپرستی
وـ نداشتن اعتیاد به مواد مخدر، مواد روانگردان و الکل
زـ صلاحیت اخلاقی
ح ـ عدم ابتلاء به بیماری های واگیر و یا صعب العلاج
ط ـ اعتقاد به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
آنچه روشن است اینکه مطابق بند ج و ه این ماده قانونی، این زن صلاحیت سرپرستی فرزند خواهر خود را ندارد چون نه تمکن مالی دارد و نه توانایی عملی برای نگهداری و تربیت این کودک تحت سرپرستی. فرزندان این زن از تحصیل بازماندهاند لذا طبیعی است که این دختر بچه نیز از تحصیل باز بماند. ضمن اینکه زندگی در محل جمعآوری زباله یعنی به خطر انداختن حق حیات، سلامت، رشد و شکوفایی این فرزندان. از این حیث حتی در صلاحیت سرپرستی کودکان خود او نیز تردید جدی وجود دارد؟
مطابق قانون چنین زنی اگر تقاضای رسمی سرپرستی فرزند خواهر خود را ارائه کند سرپرستی به او تعلق نمیگیرد حتی اگر ولی قهری این کودک، سرپرستی را به او سپرده باشد، چراکه چنین شخصی قادر به تضمین حقوق این کودک نیست.
از این حیث، سازمان بهزیستی استان کرمانشاه باید پاسخ دهد چرا نسبت به سلامت و امنیت کودکان این زن و دختری که به سرپرستی پذیرفته، بیتفاوت است و چرا اجازه داده آنها در معرض خطر باقی بمانند.
علاوه بر سازمان بهزیستی، دایره سرپرستی و حمایت از کودکان مستقر در وزارت دادگستری که مسئولیت قیمومیت و سرپرستی کودکان بیسرپرست را دارد باید توضیح دهد چرا نسبت به سرنوشت این دختر ۱۲ ساله بیتفاوت عمل کرده است.
حسین رئیسی متخصص حقوق کودکان در این خصوص به «مرکز عدالت برای کودکان» میگوید: «با تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۹۹ سازمان بهزیستی موظف است نسبت به پذیرش سرپرستی کودکانی که درخطر محسوب میشوند و فاقد سرپرست هستند یا سرپرست آنها نمیتواند وظایف خود را انجام دهد را بر عهده بگیرد. همه فرزندان خانم شمسی قبل از ۱۸ سالگی و فرزند خوانده غیر رسمی ۱۲ ساله اش مشمول این حکم حمایتی قانونمذکور هستند. از این رو مشخص است که سازمان بهزیستی وظایف ذاتی و قانونی خود را انجام نداده و سایر سازمانها و وزارتخانهها مانند وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی، در عدمتوجه به محل سکونت آلوده این خانواده، وزارت آموزش و پرورش در بازماندگی از تحصیل اینکودکان، وزارت رفاه و تامین اجتماعی به دلیل عدم تامین نیازهای اولیه این خانواده، کمیته امداد و سازمان بهزیستی به دلیل عدم اقدام در تامین سکونت آبرومندانه و سرپرستی کودکان موضوع گزارش، مسئولیت دارند.
به گفته رئیسی، این مسئولیتها در کشور ما، برای مددجویان حق ایجاد میکند. درحالیکه حکومت هیچ مکانیزمی برای تامین عدالت اجتماعی و حداقل مسکن شرافتمندانه و رفاه اجتماعی که از جمله حقوق شهروندی و تکلیف حکومت است، تعبیه نکرده است. از این رو باید شاهد رها شدن و غوطهور شدن خانوادهها در انواع محرومیتها باشیم و سازمانهای عریض وطویلی چون ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و سازمانهای دولتی یاد شده تنها نظارهگر هستند.
وظیفه دولت در حفظ کرامت انسانی
مطابق اصل ۲۹، ۳۰ و ۳۱ قانون اساسی دولت در برابر این خانواده مسئول است. برخورداری از تامین اجتماعی، خدمات بهداشتی، بیمه این خانواده باید از محل درآمدهای عمومی تامین شود، فرزندان این خانواده باید از حق تحصیل رایگان برخوردار باشند و دولت باید شرایط بازگشت به تحصیل آنها را فراهم کند و محل سکونت آنها باید از سوی دولت تامین شود.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی به عنوان مسئول مستقیم اجرای این اصول باید پاسخ دهند که چطور یک زن سرپرست خانوار به همراه سه فرزند و یک فرزندخوانده باید در محل جمعآوری زباله بدون رعایت کرامت انسانی آنها که در اصل دوم قانون اساسی تاکید شده، زندگی کنند. چرا سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه نسبت به بازگرداندن این کودکان به مدرسه اقدامی نکرده است؟ چرا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اجازه داده که یک خانواده در محل جمعآوری زباله سکنی گزینند. وظیفه وزارت بهداشت پیشگیری از بیماری است و زندگی افراد در محیط جمعآوری زباله یعنی بیتفاوتی نسبت به وظیفه پیشگیری از بیماری این وزارتخانه.
حفاظت از کودکان در خطر
هم دختر ۱۲ سالهای که توسط این زن سرپرستی میشود و هم دختر و پسر زیر ۱۸ سال این مادر، در شرایط پرخطر زندگی میکنند. حال آنکه مطابق قانون حمایت از اطفال و نوجوانان هیچ کودکی نباید در محیط پرخطر باقی بمانند و باید حفاظت شوند. حفاظت از کودکان یک وظیفه عمومی است و در این نمونه مشخص همه افراد مطلع مسئول هستند و نباید اجازه دهند هیچ کودکی در معرض خطر باقی بماند.