روش‌های مدیریت و مقابله با تروما در میان جوانان درگیر با قانون در کانادا

در این بخش از مصاحبه، دکتر جودی فینلی، استاد مراقبت از کودکان و نوجوانان در دانشگاه متروپولیتن تورنتو، مدافع سابق حقوق کودکان در انتاریو – کانادا و متخصص در عدالت نوجوانان و تروما، به سه مؤلفه حیاتی که در کار با نوجوانان آسیب‌دیده اهمیت دارد می‌پردازد: ایمنی، ارتباطات، و تسلط بر خود. این مباحث پایه‌ای برای کمک به بازسازی زندگی این جوانان فراهم می‌کند.

۱. ایمنی:

ایجاد حس ایمنی برای جوانانی که تروما تجربه کرده‌اند، ضروری است. بدون ایمنی، نمی‌توان به سایر مداخلات یا آموزش‌ها پرداخت. تحقیقات نشان می‌دهند که رابطه مثبت با کارکنان در محیط‌های نهادی، تأثیر عمیقی بر احساس امنیت جوانان دارد. حتی در محیط‌های پرچالش، حمایت انسانی و تعامل نزدیک می‌تواند محیط را برای نوجوانان امن‌تر کند.

۲. ارتباطات:

ارتباط با خانواده، دوستان، و جامعه نقش مهمی در سلامت روانی و عاطفی جوانان دارد. حتی در شرایط سخت، تقویت این روابط به نوجوانان کمک می‌کند تا حس هویت و تعلق خود را بازسازی کنند. متخصص ما بر اهمیت کار با خانواده‌ها برای ایجاد بسترهای حمایتی تأکید می‌کند.

۳. تسلط بر خود:

یکی از اهداف مهم، بازگرداندن حس اعتمادبه‌نفس و توانمندی به جوانان است. از طریق آموزش مهارت‌های زندگی و فرصت‌های موفقیت، نوجوانان می‌توانند به تدریج حس ارزشمندی خود را بازسازی کنند و به سمت رشد مثبت حرکت کنند.

این بخش از مصاحبه بر ضرورت ایجاد برنامه‌های حمایتی مشترک تأکید دارد، جایی که جوانان و نوجوانان در قلب تصمیم‌گیری قرار دارند.

متن بازنویسی شده ویدئو

چگونه به این موضوع نزدیک می‌شوم؟

وقتی بخواهم موضوع را ارزیابی کنم، به سه نکته‌ی اصلی فکر می‌کنم که همیشه در جوانانی که تجربه‌ی تروما داشته‌اند آشکار و غالب است.

۱. ایمنی:

اولین نکته‌ای که به آن توجه می‌کنم ایمنی است. آیا این جوانان حس ایمنی دارند؟ آیا می‌توانیم به آن‌ها ایمنی بدهیم؟ آیا آن‌ها در یک محیط امن هستند؟ این امر ممکن است شامل ارزیابی نیازهای خطر باشد تا مشخص کنیم آن‌ها در چه شرایطی از نظر حس ایمنی خودشان قرار دارند.

اولین کاری که با جوانان انجام می‌دهیم این است که اطمینان حاصل کنیم که آن‌ها احساس ایمنی می‌کنند، قبل از اینکه حتی بتوانید به هر شکل دیگری از اقدام یا مداخله نزدیک شوید.

جالب است که وقتی درباره‌ی کودکان در سیستم عدالت و ایمنی صحبت می‌کنیم، آن‌ها به صراحت می‌گویند فردی که بیشترین اعتماد را به او دارند، وکیلشان است. این نکته بسیار مهم است، زیرا وکیلی که به صورت ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته در دسترس است، کسی است که کودکان احساس می‌کنند می‌توانند به او اعتماد کنند.

موضوع دیگری در مورد ایمنی این است که رساله‌ی دکترای من درباره‌ی ایمن نگه‌داشتن کودکان در بازداشت بود. من این تحقیق را بیش از یک دهه پیش انجام دادم و به سراسر کانادا سفر کردم، به ۱۱ محیط مختلف بازداشتی. با کودکانی که در بازداشت بودند صحبت کردم: آیا در اینجا احساس ایمنی می‌کنید؟ چه چیزی شما را در اینجا ایمن نگه می‌دارد؟

کودکان واقعاً خوشحال بودند که با ما صحبت کردند، چون این موضوعی بود که آشکارا با آن دست‌وپنجه نرم می‌کردند. وقتی کودکان از خانه‌ی خود دور می‌شوند، حتی اگر خشونت‌آمیز یا تروماتیک باشد، و به محیط نهادی منتقل شوند، به طور کلی، احساس ایمنی نمی‌کنند. آن‌ها ممکن است همان رفتارهایی را که در خانواده‌ی خود دیده‌اند، بازسازی کنند و به همان روش عمل کنند.

در طول تحقیقات، متوجه شدم چیزی که کودکان را در بازداشت ایمن نگه می‌دارد، روابط است؛ روابط با کارکنان. این مؤسسات معمولاً خشونت‌آمیز هستند و کودکان در آن احساس ایمنی نمی‌کنند. اما اگر کارکنان با آن‌ها هماهنگ شوند، آن‌ها شروع به احساس امنیت می‌کنند. این فقط در محیطی بازپرورانه ممکن است؛ جایی که کارکنان جوانان را درک می‌کنند و با آن‌ها با رویکردی درمانی برخورد می‌کنند.

۲. ارتباطات:

ارتباطات جوانان با خانواده، دوستان، و جامعه بسیار مهم است. این ارتباطات، حتی اگر خانواده‌ سوءاستفاده‌گر باشند، برای حفظ حس هویت و امنیت روانی آن‌ها حیاتی است.

من همیشه به دیدن کودکانی که در شرایط انزوای ایمن قرار دارند می‌رفتم. این کودکان به دلیل رفتارشان حتی از محیط زندان خارج شده بودند. با این کودکان کار می‌کردم و از آن‌ها می‌خواستم درباره‌ی زندگی‌شان به من بگویند. آن‌ها حس تعلق به خانواده‌ی خود را حفظ می‌کردند، حتی اگر شرایط خانه ناامن بوده باشد.

ارتباط با خانواده و جامعه، حتی در شرایط بحرانی، نقشی کلیدی در تقویت حس هویت و ارتباط آن‌ها دارد. ما معمولاً با ارزیابی‌های خانوادگی شروع می‌کنیم تا ظرفیت خانواده برای حمایت از این جوانان را بررسی کنیم.

۳. تسلط بر خود:

این کودکان اغلب حس ناامیدی و ناتوانی دارند. برای بازسازی این حس، ما با توسعه مهارت‌ها شروع می‌کنیم. به آن‌ها مهارت‌های زندگی آموزش می‌دهیم و در آن موفقیت‌هایی برایشان ایجاد می‌کنیم. این موفقیت‌ها حس تسلط بر خود و هویت را در آن‌ها تقویت می‌کند.

همچنین ارزیابی‌های رشدی انجام می‌دهیم تا برنامه‌هایی طراحی کنیم که نیازهای آن‌ها را در جایی که هستند برآورده کند. در محیط‌های نهادی، کودکان با چالش‌های رشدی اغلب در معرض خطر بیشتری هستند. با آموزش مهارت‌ها و حمایت درمانی، می‌توان این کودکان را برای بازگشت به جامعه آماده کرد.

برنامه‌های مراقبتی و تخلیه:

برای هر جوان، برنامه‌ی مراقبتی جامعی تدوین می‌شود. این برنامه‌ها با مشارکت خود جوانان طراحی می‌شوند تا حس مالکیت و همکاری بیشتری ایجاد شود. از لحظه‌ای که کودک وارد بازداشتگاه می‌شود، برنامه‌ی تخلیه آغاز می‌شود. این برنامه با ارزیابی نیازها و همکاری با خانواده، کارکنان مؤسسه، و متخصصان درمانی طراحی می‌شود.

نتیجه‌گیری:

امنیت، ارتباطات، و حس تسلط بر خود، سه عنصر کلیدی در بهبود وضعیت جوانانی است که در محیط‌های نهادی یا شرایط بحرانی قرار دارند. این رویکردها به آن‌ها کمک می‌کند تا به شیوه‌ای مثبت رشد کنند و دوباره به جامعه بازگردند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا