مسئولیت روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در مواجهه با مهاجران افغانستانی

با نگاهی بر اصل بی‌طرفی، پرهیز از جانبداری و نفرت‌پراکنی
قسمت اول

پژمان تهوری

مرکز عدالت برای کودکان: بی‌طرفی به عنوان یکی از اصول و پایه‌های روزنامه نگاری اخلاقی و حرفه‌ای، مورد تاکید فراوان است. روزنامه نگار باید از جانبداری پرهیز کند و سعی کند فضایی بوجود آورد تا مخاطبان بدون روتوش حقیقت را دریابند. در لغت‌نامه دهخدا بی‌طرفی اینگونه تعریف شده: «نداشتن دخالت مستقیم یا هر گونه نفع در جریانی خاص، تبعیض قائل نشدن علیه یک طرف یا گروه مشخص، و بی غرض و منصف بودن.» اما وقتی از بی‌طرفی در کار خبری صحبت می‌شود مراد این است که روزنامه نگار باید تمام نظرهای مهم در مورد یک موضوع را منعکس کند و از درگیر شدن در موضوعی که آن را پوشش می‌دهد فاصله بگیرد؛ یعنی در مقابل پوشش خبری، پول یا هدیه قبول نکند، در احزاب سیاسی فعالیت نکند و نظر شخصی خود را در کار خبری دخیل نکند.

طبیعی است هر داستانی موافقان و مخالفانی دارد شما اگر تنها نظر موافقان و یا تنها نظر مخالفان را بشنوید، نیمی از داستان را شنیده‌اید. از این حیث، همواره به روزنامه‌نگاران توصیه می‌شود که به همه نگاهها بپردازند و شرایطی بوجود آورند که مخاطب با شنیدن نظر موافق و مخالف بتواند حقیقت را درک کند.

موضوع دیگر مساله «نفرت‌پراکنی یا Hate Speech». یعنی گاهی موضوع، تنها جانبداری یک روزنامه‌نگار نیست، بلکه مساله نفرت پراکنی است. وقتی بیان، یا رفتاری، بار توهین‌آمیز و تبعیض‌آمیز، علیه فرد، گروه یا ملتی داشته باشد، به طوری که مشوق عداوت، تنفر و یا خشونت باشد، نام آن «نفرت‌پراکنی» است و باید جلوی نشر آن گرفته شود. دیگه اینجا مساله بی‌اعتبار شدن یک رسانه یا یک روزنامه‌نگار نیست بلکه مساله شوراندن جامعه‌ای علیه یک گروه یا یک ملت خاص و آغاز یک تخاصم است. اینجا دیگر اغماض جایز نیست و جلوی چنین رسانه‌ای باید گرفته شود. چون نفرت پراکنی یک خط قرمز در کار رسانه‌ای است که نباید شکسته شود.

فرآیند ورود مهاجران افغانستانی به ایران، تبعات این حضور و … می‌تواند توسط روزنامه‌نگاران مورد بررسی و نقادی قرار گیرد ولی اهانت، توهین، نژاد پرستی و ارائه اطلاعات نادرست و نسبت دادن غیرواقعی رویدادها به آنها، می تواند مصداق نفرت‌پراکنی باشد. کامران اشتری، کنشگر مدنی و مدیرعامل عرصه سوم، حسین رئیسی استاد حقوق بشر و متخصص حقوق کودکان و آیدا قجر روزنامه‌نگار و عضو تحریریه «ایران وایر» در میزگردی از دو منظر حقوقی و روزنامه‌نگاری نگاهی به مسئولیت روزنامه‌نگاران در مواجهه با مهاجران افغانستانی دارند. که دیدگاههای آنها در ادامه می‌آید:

کامران اشتری: من بحث‌ام را مایل با طرح سه کداخلاقی که توسط نهادهای بین المللی صادر کرده اند شروع کنم. انجمن خبرنگاران بین‌المللی می‌گوید: «احترام به حقوق بشر؛ روزنامه‌نگاران باید به حقوق بشر احترام بگذارند و نباید به نفرت‌پراکنی یا تبعیض دامن بزنند. آن‌ها باید از انتشار محتوایی که ممکن است به تبعیض یا خشونت علیه افراد یا گروه‌ها منجر شود، خودداری کنند.» کد اخلاقی دیگر مربوط است به SPG یا انجمن روزنامه‌نگاران حرفه‌ای. این کد اخلاقی کمی وسیع‌تر به موضوع نگاه کرده و می‌گوید: «جستجوی حقیقت و گزارش آن؛ روزنامه‌نگاران باید تلاش کنند گزارش‌های دقیق و منصفانه ارائه دهند. آن‌ها باید از هر جانبداری بی‌مورد پرهیز کنند و اطمینان حاصل کنند که گزارش‌هایشان به افراد یا جوامع به صورت ناعادلانه آسیب نمی‌زند.»

بند دوم این کد اخلاقی تصریح دارد: «کاهش آسیب؛ روزنامه‌نگاران باید نسبت به کسانی که ممکن است تحت تأثیر پوشش خبری قرار گیرند، دلسوزی نشان دهند. آن‌ها باید از ایجاد آسیب غیرضروری جلوگیری کرده و به کرامت و حقوق افراد احترام بگذارند.» و نهایتا کد سوم بر عمل مستقل روزنامه نگاران تاکید دارد و می‌گوید: «روزنامه‌نگاران باید از تضاد منافع دوری کنند و در برابر فشارهای خارجی که ممکن است گزارش‌هایشان را تحت تأثیر قرار دهد، مقاومت کنند.»

نهاد IRSF نیز تصریح دارد: «حصول گزارشگری بدون نقصان از یکپارچگی در روزنامه‌نگاری حمایت می‌کنند. یکپارچگی روزنامه‌نگاری شامل تعهد به گزارش‌های صادقانه و متعادل و اجتناب از ترویج نفرت یا تحریک به اعمال خشونت است.»

همانطور که می‌بینید، در تمام سازمان‌های بین‌المللی یک سری اصول مشخص به عنوان کد اخلاقی برای خبرنگاران در سطح جهان وجود دارد که مسئله نفرت‌پراکنی یکی از آن‌هاست.

بحثی که اینجا وجود دارد این است که ما باید متوجه باشیم که خبرنگاران جزئی از جامعه هستند. آن‌ها می‌توانند اعتقادات سیاسی خاص خودشان را داشته باشند، حتی می‌توانند طرفدار یک حزب یا سازمان سیاسی باشند، و حتی در فعالیت‌های سیاسی شرکت کنند. ولی هنگامی که کار خبرنگاری انجام می‌دهند و به عنوان یک خبرنگار عمل می‌کنند، رفتارشان باید خیلی مشخص باشد.

بر اساس این اصول ما می‌توانیم تشخیص دهیم که آیا یک خبرنگار حرفه‌ای است یا نه. آیا این شخص منافع خاصی را دنبال و آن را ترویج می‌کند؟ متأسفانه، این مشکل نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان وجود دارد؛ بسیاری از خبرنگاران مرز فعالیت‌های سیاسی با فعالیت‌های خبرنگاری‌شان را محو می‌کنند. یعنی مشخص نیست که کجا فعالیت سیاسی شروع و کجا کار خبرنگاری پایان می‌یابد.

شرایط کمی روزنامه‌نگاری در مواجهه با مهاجران در ایران کمی سخت‌تر است. چرا؟ به خاطر اینکه ما بین ۵ تا ۱۰ میلیون پناهنده از افغانستان داریم که از نظر تاریخی با ایران مشترکاتی دارند. مطرح کردن بحث‌هایی که به ویژه در رابطه با کودکان است، برای من شخصاً نه تنها دلخراش، بلکه به سیاست‌هایی کمک می‌کند که بخشی از جامعه ما، که شامل کودکان افغانستانی هستند، تحت تأثیر قرار می‌دهد.

آیدا قجر: موضوع بحث ما، اصل بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری است. راستش به عنوان یک روزنامه‌نگار، بیشتر معتقدم که ما بی‌طرف نیستیم؛ ما طرف حقیقت هستیم. یعنی وقتی می‌گوییم روزنامه‌نگار در جهت منفعت عمومی کار می‌کند، منظور این است که در جهت تحقق حق دانستن جامعه تلاش می‌کند. یعنی باید بتواند تمام حقیقت را در اختیار جامعه قرار دهد. تا مخاطب با دانستن کل حقیقت، قضاوت کند. در واقع، ما نباید هیچ قضاوتی داشته باشیم.

رسانه‌ها در ایران نگاه کامل و دقیقی به مساله مهاجران ندارند. یادم هست چند سال پیش، وقتی بحث مهاجران افغانستانی مطرح شد -چه در رسانه‌های ایران و چه در شبکه‌های اجتماعی- گزارش‌هایی منتشر شد که مساله گرانی، فقر و ناتوانی مردم در تأمین معیشت را به مهاجران نسبت می‌داد؛ درست کاری که پروپاگاندای اصلی این خط رو در کل جهان دنبال می‌کند.

اما این گزارش تمام حقیقت نیست. وقتی ما به عنوان روزنامه‌نگار می‌خواهیم حقیقت رو جلوی مخاطب بگذاریم، باید همه زوایا را به طور کامل روشن کنیم؛ مثل پروژکتورهای اطراف استادیوم که باید همه جا رو روشن کنند تا تمام زوایا مشخص شود و پازل کامل در اختیار مخاطب قرار گیرد. بله، فقر هست، بیکاری هست، مردم نمی‌توانند معیشت خود رو تأمین کنند. این‌ها کاملاً درست است. اما بحث مهاجران چه در ایران و چه در کشورهای دیگر هم هست.

شما انتخابات فرانسه را نگاه کنین، راست افراطی و جبهه مردمی هم می‌کوشد همه مشکلات فرانسه را به مهاجران نسبت بده. 

مهاجران به عنوان انسان و نه فقط به عنوان عدد در جامعه زندگی می‌کنند. وقتی در مورد مهاجران صحبت می کنیم باید کل پازل را در اختیار مردم بگذاریم تا آنها بتوانند براساس وجدان انسانی خود قضاوت کنند. اما متاسفانه در ایران اینگونه نیست. جدا از پروپاگاندای حکومت و افکار دیگری‌ستیز، تولیدکننده‌های زیادی وجود دارند که محتواهایی خلاف واقع تولید و به صورت هدفمند منتشر می‌کنند بدون آنکه به شکل کامل مساله مهاجران را باز کنند. در نتیجه شاهدیم که در فضای مجازی موجی ایجاد می‌کنند که بتواند فضای حاکم در رسانه را در کنترل خود بگیرند.

روزنامه‌نگار در حین کار نباید جهت‌گیری داشته باشد و به نفع کسی عمل کند، حق شرکت در هیچ کمپین ضد انسانی هم ندارد. روزنامه‌نگار در محفل خصوصی می‌تواند دیدگاه خود را طرح کند ولی در عرصه عمومی حق جانبداری ندارد. 

 ما باید به این مساله توجه داشته باشیم که ما با آسیب‌پذیرترین قشر جامعه انسانی (مهاجران) مواجه هستیم.  اما متأسفانه می‌بینیم که برخوردها، چه در نقد کلی و چه در بستر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، خیلی سطحی و گذراست. اگر بخوایم درباره جامعه استبدادزده خودمان صحبت کنیم، این خشم و کینه و نفرت به جایی می‌رسد که وقتی دست افراد به دادخواهی و عدالت نمی‌رسد، خودش رو به این شکل نشان می‌دهد که دیگری را از بین ببرد و نابود کند. رسانه‌ها و روزنامه‌نگارها که باید حلقه ارتباطی بین این مسائل باشند، به همراه روشنفکران که باید اندیشه‌سازی و اندیشه‌پروری کنند، متأسفانه گاهی خودشان پرچمدار دیگری‌ستیزی می‌شوند.

زمان آن رسیده که موضوع دیگری‌ستیزی وحشیانه‌ای که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی موج می‌زند را بین خودمان (روزنامه‌نگاران) به بحث بگذاریم و برای آن چاره‌اندیشی کنیم.

پژمان تهوری: یکی از موضوعاتی که این روزها در رسانه‌ها مطرح شده و آقای اشتری هم به آن اشاره کرد و خیلی آزاردهنده است، بحث دانش‌آموزان افغانستانی ساکن ایران است. اخیراً وقتی وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که در سال جاری یک میلیون و نیم دانش‌آموز افغان در مدارس خواهیم داشت و بدون مشکل می‌توانند ثبت‌نام کنند تا از تحصیل باز نمانند، متأسفانه حملات وسیعی از سمت برخی از روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای به این موضوع صورت گرفت. بهانه این حملات این بود که بخشی از بچه‌های ایرانی به دلایل نبود امکانات از مدارس باز مانده‌اند، پس چرا باید یک میلیون و نیم از فرصت‌های شغلی و امکانات مدارس در اختیار این بچه‌ها (دانش‌آموزان افغان) قرار گیرد. من مایل‌ام از آقای رئیسی دعوت کنم تا در این خصوص صحبت کند. آیا حق تحصیل را از هیچ کودکی می توان سلب کرد یا همه کودکان فارغ از مسئله جنسیت، ملیت، قومیت و حتی فارغ از این که آیا در یک کشور به صورت قانونی حضور دارن یا نه از حق تحصیل برخوردارند؟

حسین رئیسی: قبل از اینکه به سوال شما پاسخی روشن دهم، می‌خواهم به موضوع حق بر مهاجرت یا «موبیلیتی رایت» اشاره کنم؛ حق جابه‌جایی، حق انتخاب محل سکونت و یافتن سرپناه در یک کشور امن برای زندگی کردن. این حقی است که هر انسانی باید برای انسان دیگر به رسمیت بشناسد.

ایران به کنوانسیون وینِ، پناهندگان سازمان ملل، پیوسته و موظف به رعایت آن است. این حق در اصول حقوق بشری به رسمیت شناخته شده است. اگرچه در جهان ما نمونه‌های متعددی از نادیده گرفتن این حق وجود دارد، اما وقتی که در جایی به رسمیت شناخته نمی‌شود و برخوردهای نادرستی مثل آنچه در فرانسه یا آلمان با مهاجران انجام می‌دهند مشاهده می‌شود، به این معنی نیست که باید با مهاجران افغان هم این رفتار را داشته باشیم یا آنها را «له» کنیم.

ما این را باید توجه داشته باشیم که روزنامه نگار متعهد هست و من تعریف زیبای خانم قجر رو میپسندم که باید متعهد به عدالت و حقیقت باشد. به خصوص حقیقت، حتی اگر شناخت عدالت تخصص یک روزنامه‌نگار نباشد که تشخیص دهد، تشخیص حقیقت قطعاً وظیفه اوست. وقتی به این تعهد پایبند باشد، بحث «حق» یکی از محورهای حقیقت نیز هست و ما باید این حق را برای همگان به رسمیت بشناسیم.

وقتی مصیبتی مثل طالبان بر سر جامعه افغانستان نازل می‌شود، این مصیبت را نباید صرفاً از دیدگاه تاریخی یا سیاسی نگاه کنیم، بلکه باید به این بیاندیشیم که ما نزدیک‌ترین افراد به این آدم‌ها هستیم و چطور باید این بحران را مدیریت کنیم. ضعف سیستم جمهوری اسلامی باعث می‌شود که شاهد ناکارآمدی‌هایی در سیستم پذیرش مهاجران ایجاد شود. ما حتی آمار دقیقی از تعداد مهاجران افغانستانی در ایران نداریم. همانطور که در مقدمه شما و جناب اشتری اشاره کردید، می‌گویید بین ۵ تا ۱۰ میلیون افغانستانی وارد ایران شده‌اند. تفاوت بین ۵ و ۱۰ میلیون بسیار زیاد است. ما از انسان‌ها صحبت می‌کنیم و این نبود آمار دقیق به معنای نابودی حقایق دیگر نیز هست.

روزنامه‌نگار می‌تواند این حقایق را بیرون بیاورد و نشان دهد که چه امکاناتی داریم و چگونه باید به درستی و به شکل عادلانه از این امکانات برای مهاجران استفاده کنیم. در رابطه با کارزارهایی که شکل گرفته‌اند – مثلاً کارزارهایی برای اخراج مهاجران افغانستانی – باید بگویم که هر کسی حق آزادی بیان دارد، اما وقتی نوبت به روزنامه‌نگاری می‌رسد، این موضوع متأسفانه شکل وخیمی به خود می‌گیرد. من دیده‌ام که حتی بعضی از وکلا هم عضو این کارزارها هستند. کارزار اخراج مهاجران افغانستانی نشان می‌دهد که آن‌ها به سوگند وکالت‌شان متعهد نیستند و به اصول اخلاقی حرفه‌ای روزنامه‌نگاری نیز پایبند نیستند.

مهاجر را نمی‌توان اخراج کرد؛ مهاجر حق دارد در شرایط ناامنی، در جایی دیگر سکنی گزیند. حالا تعداد بالای مهاجران افغان ممکن است مشکلاتی ایجاد کند، اما این یک بحث جداست که باید درباره‌اش صحبت کنیم. باید از جهان امکانات بگیریم، جمهوری اسلامی از اتحادیه اروپا و سازمان ملل و جاهای دیگر کمک‌هایی می‌گیرد، اما چقدر از این کمک‌ها به درستی استفاده می‌شود؟ اینجاست که روزنامه‌نگار تحقیقی باید ورود کند و این مسائل را روشن کند و ارائه دهد.

بسیاری از کسانی که به ایران آمده‌اند، خانواده‌هایی هستند که کودکانشان را با خود آورده‌اند. این کودکان حق دارند که از سیستم آموزشی برخوردار باشند و این سیستم باید حق آموزش آن‌ها را به رسمیت بشناسد. نباید نگاه کرد که آیا مهاجر قانونی هستند یا غیرقانونی، یا اینکه آیا آن‌ها را ثبت‌نام کرده‌اند یا نه. همین که کودک هستند و نیاز به آموزش دارند، باید حق دریافت آموزش برایشان محفوظ باشد.

این حق، نتیجه سال‌ها تلاش فعالان مدنی و بسیاری از روزنامه‌نگاران دلسوز در این حوزه است که باعث شد آقای خامنه‌ای حکم بدهد که همه این کودکان در مدارس دولتی ثبت‌نام شوند. چند سالی است که این ثبت‌نام انجام می‌شود. وقتی این کودکان ثبت‌نام می‌شوند، برخی از افراد اعتراض می‌کنند که چرا این‌ها را ثبت‌نام کردید و ادعا می‌کنند که جا برای دیگران تنگ شده. حتی اگر چنین هم باشد، نمی‌توانید این حق را از آن‌ها سلب کنید. چرا که این حقِ اساسی است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

این از جمله حقوقی است که به عنوان حقوق مثبت (یا حقوق ایجابی) شناخته می‌شود. حقوق ایجابی به این معناست که در مقابل آن نیازی به انجام هیچ‌کاری نیست. یعنی کودک مهاجر نباید وظیفه یا مسئولیت خاصی در ایران بپذیرد تا حق رفتن به مدرسه یا حق تحت درمان قرار گرفتن در شرایط سخت بیماری را داشته باشد. بنابراین این حقوق قابل بحث نیستند. همین که فرد در یک سرزمین حضور دارد، نزدیک‌ترین سرزمین باید این حق را به او بدهد و امکان سکونتش را فراهم کند.

بنابراین، ما با حقوقی مواجه هستیم که باید به روشنی آن‌ها را به رسمیت بشناسیم. همانطور که هر کسی در هر جای جهان که پناه برده و در شرایط سختی قرار گرفته، هیچ دولتی نمی‌تواند او را نپذیرد، مخصوصاً زمانی که جانش در خطر باشد یا سلامتش تهدید شود. ما به سادگی می‌دانیم که همه دختران بالاتر از کلاس ششم در افغانستان از تحصیل محروم هستند. خب، این طبیعی است که به ایران سرازیر می‌شوند، چرا که نظام آموزشی ما فارسی است. 

نگاه‌های امنیتی در حقیقت یک لایه نادرست بر مسئله حقوق بشر می‌گذارند. در حالی که ما، خودمان در جهان به دنبال یک جای امن برای بسیاری از شهروندان ایران هستیم که تحت ستم قرار دارند و به دنبال جایی امن سرازیر می‌شوند. ما خودمان شاهد هستیم که ایرانیان زیادی در کشورهای مختلف پناهنده شده‌اند و بعضی جاها به خوبی با آن‌ها برخورد شده و بعضی جاها هم خوب برخورد نمی‌شود.

به دلیل همین نگاه‌های امنیتی است که چنین رفتارهایی مشاهده می‌شود. متأسفانه، این وضعیت نه تنها در ایران، بلکه در ترکیه، اتحادیه اروپا، آمریکا و دیگر کشورها هم دیده می‌شود. کشورها موظف هستند که مرزها را در زمانی که افراد نیاز به پناه گرفتن دارند، نادیده بگیرند. پاسپورت‌ها را نباید بررسی کنند، بلکه همین که فرد خود را معرفی کند، باید او را ثبت‌نام کنند و به رسمیت بشناسند و به او پناه دهند.

این که تعداد زیاد مهاجران، برای نانوایی‌ها و … مشکلاتی ایجاد می‌کنند، طبیعی است. آن‌ها از سرزمین‌های دردآلود آمده‌اند و سرزمین پذیرنده باید جامعه خود را تشویق کند تا با آن‌ها به مهربانی رفتار کند. جامعه باید مراقبت کند تا وقوع جرم در بین مهاجران کاهش یابد و اگر اتفاقی افتاد، با آن برخورد کند. اما تبدیل این اتفاقات مجرمانه به یک حرکت عمومی علیه مهاجران، مانند آنچه در انگلستان و متأسفانه در ایران در شهرستان خونج و چند جای دیگر رخ داد، نقض آشکار حقوق بشر و تبعیض است.

این رفتارها، مانند آتش زدن خانه‌های مهاجران، حمله به آن‌ها، سوار نکردنشان در تاکسی یا اتوبوس، نقض آشکار حقوق بشر و ایجاد جرائم ناشی از نفرت است. متأسفانه قوانین ما جایگاه روشنی برای برخورد با این جرائم ندارند، چرا که قوانین ما هنوز مدرن نشده‌اند. اما ما به قوانین بین‌المللی در این حوزه پیوسته‌ایم و باید جلوی نفرت‌پراکنی علیه مهاجران را بگیریم.

روزنامه‌نگاران وقتی چنین رفتارهایی انجام می‌دهند و با انتشار اطلاعات نادرست و برخورد گزینشی با اخبار، به نفرت‌پراکنی دامن می‌زنند، باید پاسخگو باشند. من خیلی روشن می‌گویم که اگر در یک نظام قضایی مترقی قرار داشتیم، تک‌تک آن‌ها قابل محاکمه بودند. وکلایی هم که چنین کارهایی انجام می‌دهند، سوگند وکالتی خود را نقض می‌کنند، باید پروانه وکالت آن‌ها لغو شود.

این که یک کارزار نفرت‌پراکنی باعث می‌شود خانه یک مهاجر افغان بی‌گناه به آتش کشیده شود، یا زن یا دختر مهاجر افغان مورد آزار قرار بگیرند، و یا کارگر افغان به نحو دیگری مورد بدرفتاری قرار گیرد، مسئولیت کیفری و مدنی برای تمام شهروندان، روزنامه‌نگاران و وکلای دادگستری ایجاد می‌کند. همچنین سیاست‌مدارانی که به این موضوع دامن می‌زنند نیز مسئول هستند. نمی‌توانیم از این مسئولیت‌ها غافل شویم. شاید بگویید این حرف‌ها آرمانی هستند، اما این‌ها واقعی هستند. بله، برای جامعه ما تا حدی آرمانی است، اما ما از جامعه جهانی جدا نیستیم. ما باید متعهد به حق، عدالت و حقیقت باشیم و نمی‌توانیم این موضوعات را نادیده بگیریم.

لطفا بخش دوم این گفتگو را اینجا مطالعه کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا