بودجه‌ای که صرف آموزش نشود باید خرج زندان گردد

مرکز عدالت برای کودکان: یک کارشناس اقتصادی می‌گوید: عامل اصلی و تعیین کننده در وضعیت نابسامان فعلی آموزش همگانی در ایران، نظام اقتصادی اجتماعی حاکم است و این سازوکار سبب شده که ۳۰ درصد مردم فقیر بمانند و نزدیک به ۸۰۰ هزار نفر هم لااقل از تحصیل باز بمانند.

سال گذشته مرکز آمار ایران در گزارشی اعلام کرد: ۹۳۰ هزار نفر از دانش‌آموزان ایران از تحصیل بازمانده‌اند. آماری که در نوع خود تکان دهنده به حســاب می‌آید. در آمــاری دیگر کــه به نقل از وزارت آموزش و پرورش منتشر شده از عدم ثبت نام ۷۹۰ هزار دانش‌آموز برای سال تحصیلی جاری خبر داده شده است.
هر چند مدرسه نرفتن دانش‌آموزان را یک آسیب اجتماعی دسته‌بندی می‌کنند اما رابطه مستقیمی میان ترک تحصیل و بحران‌های اقتصادی وجود دارد. به نحوی که بخش مهمی از کارشناسان معتقدند میان چند صد هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصیل و فقیر بودن بیش از ۳۰ درصد مردم ایران، یک رابطه مستقیم و تعیین کننده وجود دارد.

حسین راغفر، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا، با اشاره به آمارهای دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل به خبرآنلاین گفت: «آمارهای جدیدی که منتشر شده از حدود ۷۹۰ هزار بازمانده از تحصیل در سال جاری خبر می‌دهد. گرچه در سال گذشــته آماری مبتنی بر ۹۳۰ هزار بازمانده از تحصیل منتشر شده بود. در هر حال هر کدام از این آمار که دقیق‌تر هم باشــد تفاوتی در اصل ماجرا به وجود نمی‌آورد کــه وضعیت تحصیل عمومی در کشور ما ناراحت کننده است.

«او با اشاره به زمینه‌هــای وضعیت فعلی تصریح کرد: «شــاید پدیده بازماندگی دانش‌آمــوزان از تحصیل، یک موضوع اجتماعی باشــد اما این آسیب ناشی از اجرای یکسری سیاست‌های اقتصادی خاص است که به این وضعیت منجر شده است. در واقع حامیان اقتصاد به اصطلاح آزاد و بازاری، تحت نــام دفاع از بازار اقداماتی را در عرصه اقتصادی کشور انجام دادند که نتیجه آن بزرگترین موانع برای تحصیل اقشار فرودست کشور شده است.»
این منتقد اقتصادی، با اشاره به وضعیت فعلی اقتصاد و جمعیت بزرگ محروم از تحصیل در کشــور عنوان کرد: «وضعیت فعلی به ویژه در بخش آموزش عمومی کشورمان یک نشانه جدی از شکست سیاســت‌های مکتب فکری بازار است. سیاست‌هایی که در کشور ما اجرا شد حتی از سیاست‌های کشورهای سرمایه‌داری اروپایی هم دست راستی‌تر و لجام گسیخته‌تر بود، به نحوی که امروز در این کشورها ما با این حجم بازماندگان از تحصیل و آموزش بی‌کیفیت عمومی مواجه نیستیم.»

عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا ادامه داد: «این میزان کم سابقه از فقر و نابرابری که امروز در ایران مشــاهده می کنیم، که یک بخش آن در زمینه آموزش همگانی است، محصول یک رویکرد اقتصادی خاص است که در نهایت منجر به دست بالا پیدا کردن یکسری نهادهای قدرتمند و انحصار‌طلب شده اســت. نابرابری‌های گسترده فعلی ناشی از همین رویکرد و سیاست‌گذاری‌های مبتنی بر آن بوده و هست.»

راغفر به اشاره به رویکرد وزارت آموزش و پرورش در زمینه اخذ پول از والدین دانش‌آمــوزان مدارس دولتی گفت: «پولی‌ســازی چنــان آمــوزش عمومی را دگرگون کرده که هر ساله آموزش و پرورش ابتدا یک اطلاعیــه تکراری و بی‌حاصل می‌دهــد که در آن اخذ پول از دانش‌آموزان را ممنوع می‌کند ولی مدتی بعد هم می‌گویند بودجه نداریم و مجبور به این کار هستیم و مجوز آن را هم می‌دهند. پولی‌ســازی یعنی کسانی که پول ندارند حق استفاده هم ندارند. پولی‌سازی یعنی فقــرا درس نخوانند و این متاسفانه در آموزش و پرورش ما نهادینه شده است.»

این کارشناس اقتصاد سیاسی با اشاره به نقش آموزش همگانی برای فرودستان تا بتوانند خود را از فقر رها کنند، تصریح کــرد: «آموزش همگانی بهترین فرصت برای ارتقای توانایی‌های افراد محروم اســت تا بتوانند به مشارکت عمومی برای تولید محصــول اجتماعی دســت یابند. بدون آموزش همگانی نمی‌توان از عدالت اجتماعی سخن گفت. پس اگر این امکان را سلب کنند، بخش مهمی از بازماندگان تحصیل که قربانی نظــام اجتماعی- اقتصادی حاکم هســتند بــه بیراهه‌هایی کشیده می‌شوند. برای سرکوب آنها نظمی که این وضعیت را ســاخته مجبور به زدن برچسب‌هایی چون «اشــرار» یا «جانی» می شود.»

او با اشاره به برخوردهایی که با آسیب‌دیدگان اجتماعی می‌شود توضیح داد: «نظامی که خــود چنین زائده‌هایی به وجود آورده، حاضر نیســت مسئولیت قربانیان خویش را هم بپذیرد و دســت به اقداماتی برای طرد قربانیان امروز خود خواهد زد. البته بخش قابل توجهی از بازماندگان تحصیل احتمال دارد که درگیر اقدامات تبهکارانه شوند ولی آنها این فرصت را نداشتند که تبدیل به یک مهندس خالق یا کارگر متخصص را داشته باشند و جزو آسیب‌های اجتماعی دسته‌بندی می‌شــوند. انصاف اگر حاکم باشــد نباید قربانیان سرزنش شوند بلکه مسئولان و مسببان قربانی شدن آنها باید مواخذه شوند.»

راغفر گفت: «در یک جامعه، بخش بزرگی از منابع یا باید صرف آمــوزش و رفاه همگانی شود یا باید صرف مهار ناراضیان شود چرا که غیر از این راهی نیست. کسی که آموزش درست نبیند، آسیب می‌بیند و ناراضی می‌شــود. این طور نیســت که بودجه آموزش جامعه را اختصاص ندهند و صرف اقداماتی دیگر کنند و فکر کنند مساله خاتمه یافته است. بودجه‌ای که امروز برای نیازهای اساسی مردم تامین شود؛ فردا برای پلیس، زندان و زندانبان بیشتر خرج می‌شــود. پر واضح است که چنین جامعه‌ای روز به روز تبعیض آلودتر و نابرابرتر خواهد شد.»

این کارشناس اقتصادی مخالف شوک درمانی، با اشاره به بستر اقتصاد سیاسی حاکم بر کشور گفت: «باید این بستر به نحوی تغییر کند که عدالت اجتماعی و برابری به ارزشهای اصلی آن تبدیل شوند تا سیاستگذاری‌ها هــم تغییر کنند. به دلیل حضور نهادهای قدرتمند و ذی‌نفوذ، بخش خصوصی واقعا امکان حضور گسترده در اقتصاد را ندارد و همین سـاختار وضعیت فعلی را در نظام آموزشی هم به وجود آورده است. همین نظم اســت که نظام مالیاتی مــا را دچار ناکارآمدی کامل کرده و بودجه نهادهای اجتماعی چون آمــوزش را هم نمی‌تواند تامین کند. پس باید مشکل مدرسه نرفتن دانش‌آموزان کشورمان را هم در این بستر کلان دید و نابرابری‌های ساختاری را از آن جا حل کرد.»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا