خبرنگاران پیش از مصاحبه پاسخ دهند: گفتگو با کودکان چه نفعی برای آنها دارد؟

خبرنگاران برای گردآوری اطلاعات، کشف حقیقت، تجزیه و تحلیل رویدادها از تکنیک مصاحبه استفاده می‌کنند. اما همیشه مجاز به استفاده از این تکنیک نیستند. مصاحبه با کودکان یکی از مواردی است که خبرنگاران محدود شده و آنها پیش از مصاحبه باید اطمینان حاصل کنند که مصاحبه به نفع کودک، به مصلحت کودک، با اجازه والدین و به میل کودک و بدون هرگونه فشار، انجام شود.

صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف به خبرنگاران توصیه کرده که مصاحبه با کودکان:

  • نباید موجب آسیب به کودکان شود؛
  • نباید سوالهای قضاوت کننده از آنها پرسید؛
  • نباید باعث تحقیر یا آسیب مجدد به کودک شود؛
  • نباید در مصاحبه با کودکان صحنه‌آرایی یا داستان سرایی کرد؛
  • نباید بدون اجازه عکس و فیلمی از کودکان گرفت؛
  • کودکان باید بدانند که برای چه هدف مصاحبه می‌شوند؛
  • محیطی که مصاحبه در آن انجام می‌شود باید امن و آرامش بخش برای کودکان باشد؛
  • نباید هویت و محل زندگی و هر اطلاعاتی که ممکن است کودک را به خطر اندازد در مصاحبه اعلام افشاء شود.

با وجود اهمیت و حساسیت بالای مصاحبه با کودکان، اما به کرات اصول و استانداردهای مصاحبه با کودکان توسط رسانه‌ها نقض می‌شود. لطفا به این ۲ مصاحبه که توسط خبرنگاران گروه حوادث روزنامه اعتماد با ۲ کودک انجام شده دقت کنید:

مصاحبه اول:

در این مصاحبه خبرنگار اعتماد با یک دختر به نام هانیه ۱۷ ساله و فروشنده که به اتهام فروش مواد مخدر دستگیر کرده، گفتگو کرده است. متن گفتگو به این شرح است: 

*چرا مواد توزیع می‌کردی؟

می‌خواستم خرج زندگی‌ام را دربیاورم.

*مگر کار دیگری نبود؟

من همین یک کار را بلد بودم.

*چطور موادفروش شدی؟

پدر و مادرم هر دو مواد می‌کشند، آنها من را برای خرید مواد می‌فرستادند. این‌طوری بود که با موادفروش‌ها آشنا شدم. بعد یکی از دوستان پدرم گفته بود دخترت را بفرست مواد توزیع کند پول خوبی می‌دهم، پدرم هم من را مجبور کرد که این کار را بکنم.

*یعنی خودت دوست نداشتی؟

معلوم است دوست نداشتم چون با آدم‌های خیلی بدی روبه‌رو می‌شدم. اگر مواد نمی‌فروختم پدرم من را از خانه بیرون می‌کرد.

*خواهر و برادر هم داری؟

ندارم.

*چرا؟

نمی‌دانم چرا ولی مادرم بچه‌دار نمی‌شود.

*چقدر پول درمی‌آوردی؟

آن‌قدری بود که مواد پدر و مادرم تامین شود و خرج خانه را هم بدهم.

*کجا مواد می‌دادی؟

بیشتر در پارک‌ها مواد توزیع می‌کردم.

*اولین بار است که دستگیر می‌شوی؟

بله اولین بار است.

*چه مدت موادفروشی کردی؟

بیشتر از یک سال است، چون کم‌سن و سال بودم ماموران به من شک نمی‌کردند.

*به قاضی گفته‌ای که مواد مال تو نبود؟

بله گفته‌ام اما برای اینکه ثابت کنم باید خیلی‌ها را لو بدهم، این‌طوری پدر و مادرم گیر می‌افتند.

*اگر دادگاه تصمیم بگیرد حاضری بهزیستی بروی و دیگر این کار را نکنی یا اینکه حکم زندان را قبول می‌کنی؟

نمی‌دانم. به بهزیستی بروم تکلیف پدر و مادرم چه می‌شود؟ من جز آنها هیچ‌کس را ندارم.

مصاحبه دوم:

خبرنگار اعتماد در این مصاحبه این بار به سراغ سوسن دختر ۱۶ ساله ای رفته که در یک نزاع بینی دوست اش را شکسته است. متن کامل این گفتگو به این شرح است: 

*درگیری چرا اتفاق افتاد؟

قضیه مال چند ماه قبل است اما پرونده حالا رسیدگی می‌شود. در مدرسه بودیم که درگیر شدیم.

*چرا درگیر شدید؟

سونیا خیلی در مدرسه من را اذیت می‌کرد. او مرتب قیافه من را مسخره می‌کرد، می‌گفت دماغت گنده است و هیچ پسری سمت تو نمی‌آید. همه‌اش هیکل من را مسخره می‌کرد. به خانواده‌ام توهین می‌کرد.

*برای همین دعوا کردید؟

من با پسری دوست بودم، ما همدیگر را خیلی دوست داشتیم، سونیا رابطه ما را خراب کرد. او مرتب برای آن پسر خبرچینی می‌کرد.

*چرا رابطه‌ات با سونیا خوب نبود؟

او همیشه در مدرسه شر به پا می‌کند. تازه چاقو هم دارد و یک بار ناظم مدرسه چاقو از او گرفت و به پدر و مادرش خبر داد.

*چطور او را زدی؟

داشتم از مدرسه برمی‌گشتم که از کنارم رد شد و فحش پدر و مادر داد. من تا آن زمان هیچی به او نگفته بودم اما دیگر طاقتم تمام شد، حمله کردم آن‌قدر او را زدم که خونی شد.

*دماغش شکسته و باید دیه بدهی.

می‌دانم، وقتی می‌زدم می‌دانستم شکایت کند گرفتار می‌شوم اما یک بار برای همیشه باید او را می‌زدم تا دست بردارد.

*پول دیه را داری که بدهی؟

پدرم پول دیه را دارد اما مساله این است که پدر و مادر سونیا رضایت نداده‌اند.

*می‌دانی اگر رضایت نگیری گرفتار می‌شوی و به زندان می‌روی؟

سعی می‌کنم رضایت بگیرم. البته مددکارم گفت با قاضی صحبت می‌کند تا اگر شد مجازات سبک بدهد. حالا منتظریم ببینیم چه می‌شود.

*تلاشی برای رضایت کرده‌ای؟

بله تلاش کردم اما نتیجه نگرفته‌ام.

*باز هم دعوا می‌کنی؟

سونیا حقش بود!

در مورد این گفتگو چند پرسش مطرح است:

  • این مصاحبه‌ها چه نفعی برای این نوجوانان دارد؟
  • مصاحبه چه کمکی به این کودکان کرده است؟
  • آیا آنها خود سراغ خبرنگار رفته یا خبرنگار او را به انجام مصاحبه متقاعد کرده است؟

در مصاحبه اول، مصاحبه کننده از کودک ۱۷ ساله پرسیده «چرا برادر و خواهر نداری؟» و بدتر از آن او را به انتقال به بهزیستی ترسانده و از همه مهمتر اینکه خبرنگار نمی داند که کودک زیر ۱۸ سال به زندان محکوم نمی شود و از او پرسیده اگر «اگر دادگاه تصمیم بگیرد حاضری بهزیستی بروی و دیگر این کار را نکنی یا اینکه حکم زندان را قبول می‌کنی؟»

مطابق قانون، کودکان زیر ۱۸ سال معارض قانون را نه به زندان بلکه در شرایط خاص و به عنوان آخرین راه چاره به کانون اصلاح و تربیت اعزام می کنند تا کودک با اصلاح رفتار به جامعه باز گردد. کانون اصلاح و تربیت نباید هیچ شباهتی به زندان داشته باشد بلکه باید محیطی آرام، امن و محل تربیت و رشد کودک باشد.

همین اشکالات در مصاحبه دوم هم تکرار شده. در مصاحبه دوم خبرنگار از کودک ۱۶ ساله سوالاتی پرسیده که به بازجویی شبیه است و کودک را در معرض آسیب قرار داده است. تکرار سوال‌های نامربوط، مصاحبه شونده را به جایی رسانده که می‌گوید: «سونیا حق اش بود!» این در حالی است که این دختر نیاز دارد رضایت سونیا و خانواده‌اش را جلب کند تا از پرداخت دیه و انتقال به کانون اصلاح و تربیت معاف شود و بتواند به زندگی عادی بازگردد. 

آنچه در این دو مصاحبه مشهود است اینکه مصاحبه‌کننده، کمترین اعتنایی به نفع کودک ندارد یا نسبت به این اصل حرفه‌ای مطلع نیست یا در تشخیص نفع کودک دچار سوء برداشت است. این دو مصاحبه نه نفعی برای آنها دارد و نه مصلحت این کودکان را رعایت می‌کند. 

تنها نکته مثبت این گفتگو پرهیز از افشای هویت این نوجوانان و پرهیز از انتشار عکس آنها است. با این وجود درست‌تر این بود که خبرنگار یا این مصاحبه ها را انجام ندهد و یا باید سوال‌هایی می‌پرسید که مطمئن شود، حقوق کودک رعایت شده، کودکان بازداشتی مورد سوء‌استفاده قرار نگرفته و آیا از خدمات حقوقی، روانشناسی و از حمایت والدین برخوردار هستند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا