مرکز عدالت برای کودکان: وقتی مصاحبه شونده کودک است، یعنی فرد کمتر از ۱۸ سال تمام دارد، قبل از مصاحبه باید برای این پرسش پاسخ قانعکننده داشته باشیم: «این مصاحبه چه منفعتی برای مصاحبهشونده دارد؟» این یک اصل کلیدی در روزنامهنگاری کودکان است، در گفتگوی رسانهای با کودکان باید منفعتی برای کودک متصور بود.
یکی از روشهای گردآوری اطلاعات برای خبرنگاران، انجام مصاحبه است ولی وقتی موضوع به کودکان باز میگردد، خبرنگاران حق ندارند به این روش برای گردآوری اطلاعات روی آورند. مصاحبه با کودکان تنها در شرایطی باید انجام شود که منفعت و مصلحت کودک در انجام مصاحبه باشد و کودک و سرپرست کودک بداند که مصاحبه با چه هدفی انجام میشود و برای انجام آن رضایت داشته باشند و مصاحبه در محیطی ایمن، آرام و مناسب شرایط کودکان انجام شود.
«اعتماد آنلاین» و سایت «جنایی» از جمله رسانههایی هستند که علاقه وافری به مصاحبه با کودکان نشان دادهاند. سرویس حوادث این رسانهها، معمولا هر هفته مصاحبهای با کودکی منتشر میکند، بدون اینکه حقوق کودکان و اصول روزنامهنگاری کودکان را رعایت کنند. برای نمونه به این دو مصاحبه این رسانه با دو نوجوان دستگیری شده دقت کنید.
خبرنگار سایت جنایی مصاحبهای با یک نوجوان انجام داده و سرویس حوادث روزنامه اعتماد روز ۲۲ آذر ۱۴۰۲ بازنشر داده است. این روزنامه نام این نوجوان را پارسا و اتهام او را فروش مواد مخدر اعلام کرده و مشروح گفتگو را با عنوان «زندگی پر رنج نوجوانی که مواد مخدر میفروخت» به این شرح منتشر کرده است:
*چرا مواد توزیع میکردی؟
برای خرج زندگی.
*مگر راه دیگری برای امرار معاش نیست؟
من سواد و تخصص ندارم. یک کارگر ساده هستم که باید خرج چند نفر را بدهم. چارهای جز این کار نداشتم.
*چه مدت است موادفروشی میکنی؟
از ۱۴ سالگی مواد فروختم.
*چقدر درس خواندی؟
من تا کلاس ۶ درس خواندم. بعد دیگر کار میکردم.
*چرا اطراف پارک که نوجوانان زیادی حضور دارند مواد میفروختی؟
چند مشتری آنجا داشتم برای همین مواد را به آنجا بردم.
*یعنی قصد نداشتی به نوجوانان مواد بفروشی؟
نه اصلاً. من نمیخواستم به بچهها مواد بفروشم. فقط میخواستم به مشتریهای خودم مواد بدهم.
*گفتی باید خرج خانوادهات را بدهی. مگر پدر و مادر نداری؟
سه خواهر دارم. پدرم چند سال قبل تصادف کرد و علیل شد. من خرج بقیه را میدهم. مادرم هم سکته کرد و فوت شد. حالا خواهرم خانه را اداره میکند و من هم بیرون کار میکنم و پول میبرم.
*حالا که بازداشت شدهای چه کسی خرج خانه را میدهد؟
نمیدانم. باید خودشان یک کاری بکنند.
*کسی دنبال کارهایت هست؟
بله. خواهرم میآید و کارهایم را پیگیری میکند اما چون سابقهدار هستم شاید بهراحتی ولم نکنند.
*میدانی این کارهایت بیشتر خانواده را اذیت میکند تا کمک؟
چارهای نداشتم. ما خانواده فقیری هستیم.
*حالا که در زندان هستی میخواهی چه کنی؟
مددکارم گفته میتوانم درس بخوانم و در کنارش هم کاری یادم میدهند تا بیرون رفتم خودم کار کنم. امیدوارم بتوانم این کار را بکنم.
سایت جنایی در مصاحبه دیگری سراغ نوجوانی به نام آروین رفته و مصاحبه ای با او انجام داده و اتهام او را مجروح ساختن دوست اش با ضربه چاقو عنوان کرده است. روزنامه اعتماد نیز این مصاحبه را با عنوان «تهمت درباره یک دختر، دلیل نزاع خونین ۲ دوست نوجوان» روز ۲۷ آذر ۱۴۰۲ به این شرح منتشر کرده:
*چرا چاقوکشی کردی؟
من چاقو نکشیدم. اول سروش چاقو کشید. او به من حمله کرد و من از خودم دفاع کردم.
*اما تو او را زدی.
چاره نداشتم. اگر نمیزدم او مرا میزد.
*چرا دعوا کردید؟
سروش میگفت به دوستدختر او نظر دارم.
*راست میگفت؟
دروغ میگفت. آن دختر خواسته بود خودش را پیش سروش عزیز کند، سروش هم میخواست خودی نشان دهد بعد من را متهم کردند.
*این همه تتو روی دستت برای چیست؟
تتو کردم. دوست دارم، خوشم میآید.
*معنای این نقشها را میدانی؟
بعضی را میدانم و بعضی را نمیدانم. چون قشنگ بود تتو کردم.
*پدر و مادرت اعتراضی ندارند؟
آنها سرگرم خودشان هستند. همیشه دعوا دارند.
*چرا؟
پدرم همیشه پولهایش را از دست میدهد. قمار میکند. مادرم هم دعوا دارد چرا پول نداریم.
*تو چه میکنی؟
از خانه بیرون میآیم که دعوای آنها را نبینم و با دوستم وقت میگذرانم.
*حالا که در زندان هستی کاری برای تو کردهاند؟
بله. دنبال رضایت هستند. فعلاً که کاری پیش نرفته اما دنبالش هستند.
*دوستت حاضر به گذشت هست؟
فکر نمیکنم. میگوید دیه را بدهید.
*میتوانی بدهی؟
من که کاری ندارم. پدرم باید بدهد که او هم آه در بساط ندارد. حالا گفته کاری میکند. ببینیم چه میشود.
این دو گفتگو چه منفعتی برای این دو کودک دارد؟ هیچ
شاید اینجا این ادعا مطرح شود که اگرچه ممکن است این دو گفتگو متضمن منفعتی برای مصاحبه شوندهگان نباشد، ولی ضرری هم برای آنها ندارد، چراکه هویت آنها منتشر نشده و کسی از هویت آنها اطلاع ندارد. «پرهیز از انتشار هویت کودکان در گزارشهای رسانهای» اصل دیگری است که به درستی رعایت شده ولی کافی نیست. واقعیت این است که این گفتگوها نه تنها منافعی برای کودکان ندارد بلکه ناقض حقوق آنهاست چراکه مصاحبهکننده با طرح پرسشهایی مغایر اصول روزنامهنگاری کودک، مصاحبهشونده را در معرض آسیب مجدد قرار داده است.
در مصاحبه اول، خبرنگار با به چالش کشیدن کودک طرف گفتگو با طرح این پرسش که «چرا اطراف پارک که نوجوانان زیادی حضور دارند مواد میفروختی؟» و تکرار این پرسش که «یعنی قصد نداشتی به نوجوانان مواد بفروشی؟» او را در معرض تشدید مجازات به دلیل تلاش برای آلوده کردن نوجوانان به مواد مخدر قرار میدهد و در ادامه با طرح پرسشی مبنی بر اینکه «گفتی باید خرج خانوادهات را بدهی. مگر پدر و مادر نداری؟» او را در معرض آسیب روحی و روانی قرار میدهد و در نهایت مصاحبه را با این پرسش که «میدانی این کارهایت بیشتر خانواده را اذیت میکند تا کمک؟» او را در معرض آسیب مجدد قرار میدهد.
همین رویه در مصاحبه دوم نیز مشاهده میشود، در مصاحبه دوم، خبرنگار کودک طرف گفتگو را به دلیل داشتن تتو روی دستاناش به چالش میکشد و میپرسد: «این همه تتو روی دستت برای چیست؟» و در ادامه با طرح پرسشهای نامربوط کودک را وادار میکند علیه پدر و مادر خود صحبت کند، صحبتهایی که روشن است بدون رضایت والدین و بدون حضور آنها این مصاحبه انجام شده، که هر دو نقض حقوق کودکان و خلاف اصول روزنامهنگاری کودکان است.
سمیرا حقوقی روانشناس و روان درمانگر در تحلیل بار روانی این دو مصاحبه بر مصاحبهشوندگان به «مرکز عدالت برای کودکان» میگوید:
«در هر دو مصاحبه، سوگیری مصاحبهکننده و قضاوتهای شخصی مشخص هستند. نوجوانی در پاسخ به سوال در مورد یک امر خلاف قانون، از رنج معاش خود صحبت میکند. مصاحبهکننده بدون توجه به هیجانات ناخوشایند این نوجوان، و بدون به رسمیت شناختن آنچه نوجوان میگوید و آنچه در واقع از تجربه زیسته خود به اشتراک میگذارد، سوال بازجویانه بعدی را که مملو از قضاوتهای اجتماعی نادیدهانگاری جامعه تحت ستم است، به سمت نوجوان پرتاب میکند. نوجوان متوجه میشود که مصاحبهکننده درکی از جهان او ندارد، دوباره توضیح میدهد که تخصصی ندارد و مخارج خانواده بر عهده اوست. اما سوال بعدی دوباره بیتفاوتی به این مسئله مهم است.» این روانشناس میافزاید: «در اینجا، به وضوح میبینیم که مصاحبهکننده، به دنبال رسیدن به یک نتیجه از پیش مشخص شده است: محکومیت نوجوان!»
این رواندرمانگر، با بیان اینکه این مصاحبه مملو از خطاهای شناختی مانند سوگیری ذهنی، ذهنخوانی، نتیجهگیری دلخواهانه بدون شواهد و … است، میگوید: «سوگیری اجتماعی، در همه ما وجود دارد، چرا که ما در یک جامعه و به همراه تمام این سوگیریها رشد کردهایم و همه این باورهای غلط را دیدهایم و در زندگی خود، تجربه کردهایم. اینجاست که بایستی آموزش حرفهای نقش ایفا کند. خبرنگار باید یاد بگیرد، چگونه مانع ورود نظرات شخصی خود به فرایند مصاحبه شود.»
سمیرا حقوقی با اشاره به مصاحبه دوم تصریح دارد: «در مصاحبه دوم، از همان سوال اول، خشم و نفرت مصاحبهکننده، قابل تشخیص است. چاقوکشی، واژهای بدون معنا و بار روانی نیست. اما مصاحبهکننده هم به دنبال مصاحبهای بدون قضاوت نیست. از تتوهای نوجوان گرفته تا روابط خانوادگی، همه مورد قضاوت و شماتت هستند. نوجوان از دعواهای همیشگی والدین، قمار پدر، وضعیت نابسامان زندگی و فرار از وضعیت پرتنش خانه، صحبت میکند. اما مصاحبهکننده در همه این موارد به دنبال ارضای نیاز خود است، محکومیت نوجوان برای مصاحبهکننده، ارضا کننده است. اطلاعاتی که روشنگری و آگاهی به همراه دارد برای مصاحبهکننده جذابیتی ندارند. قضاوتهای شخصی او برایش ارضاکنندهی نیاز «من آدم خوبی هستم و تو خوب نیستی» است.»
صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف به خبرنگاران توصیه کرده که در مصاحبه با کودکان باید دقت داشته باشند که:
- مصاحبه نباید موجب آسیب به کودکان شود؛
- نباید سوالهای قضاوت کننده از آنها پرسید؛
- نباید باعث تحقیر یا آسیب مجدد به کودک شود؛
- نباید در مصاحبه با کودکان صحنهآرایی یا داستان سرایی کرد؛
- نباید بدون اجازه عکس و فیلمی از کودکان گرفت؛
- کودکان باید بدانند که برای چه هدف مصاحبه میشوند؛
- محیطی که مصاحبه در آن انجام میشود باید امن و آرامش بخش برای کودکان باشد؛
- نباید هویت و محل زندگی و هر اطلاعاتی که ممکن است کودک را به خطر اندازد در مصاحبه اعلام افشاء شود.
اصولی که اگر توسط خبرنگاران سایت جنایی و روزنامه اعتماد رعایت میشد، شاهد انتشار این مصاحبهها با این خطاهای آشکار نبودیم.