مرکز عدالت برای کودکان: بسیاری از داستانهایی که در مورد کودکان در رسانهها منتشر میشود، خصوصا مطالب منتشره در بخش حوادث رسانهها، در تعارض آشکار با منافع عالیه کودکان است. در پوشش اخبار حوزه کودکان، بیش از هر چیز، آنچه باید در اولویت باشد، حفاظت از کودکان و تامین منافع آنان است. شاید اینجا این پرسش مطرح شود که کشف حقیقت به عنوان یک اصل بنیادی در کار رسانه چه میشود؟ در پاسخ باید گفت پرهیز از آسیب به کودکان، مهمتر از هر حقیقتی است. اخلاق حرفهای حکم میکند که رسانهها به طور عام از آسیب به دیگران پرهیز کنند، این اصل وقتی به کودکان میرسد ضرورت توجه به آن مضاعف میشود. رسانهها نمیتوانند از ادبیاتی که برای بزرگسالان استفاده میکنند، برای کودکان نیز استفاده کنند، هرچند کودک عملی خلاف قانون یا مرتکب جنایتی شده باشد. حفاظت از کودکان و حمایت از آنها وظیفه همگانی از جمله رسانههاست.
پرهیز از برچسب زنی به کودکان اصل دیگری است که کمتوجهی به آن، میتواند آینده یک کودک را به کل ویران کند. «برچسب زنی» امر خلاف قانونی است که با هدف جلب مخاطب، فروش بالاتر و جذابتر کردن روایتها یا دراماتیک کردن داستانها توسط برخی رسانهها استفاده میشود. مثل استفاده از عناوینی همچون «خفاش شب» برای افرادی که رفتار خلاف قانون انجام دادهاند. نابود کردن حیثیت و اعتبار یک انسان، هرچند مجرم و خلافکار، با برچسب زنی، اقدامی ناپسند و خلاف اخلاق حرفهای است و خبرنگاران باید از آن پرهیز کنند. حال اگر سوژه داستان رسانهای کودکان باشند، به طور خاص باید در ادبیاتی که به کار برده میشود، احتیاط کرد.
برای درک بهتر موضوع به این گزارش روزنامه ایران که روز ۱۷ مهر ۱۴۰۲ با عنوان «پسر ۷ ساله قربانی همسایه دو قطبی» منتشر شده، دقت کنید. در این گزارش، روزنامه ایران داستان کودکی ۷ ساله را روایت کرده که مورد تعرض کودک ۱۷ سالهی دیگری قرار گرفته است.
نویسنده در این گزارش کودک ۱۷ ساله متهم به تعرض جنسی به کودک ۷ ساله را، «پسر شرور» خوانده و داستان این گزارش را «راز جنایتهای سیاه پسر ۱۷ ساله» عنوان کرده است. خبرگزاری اعتماد نیز همین گزارش را با تغییر تیتر و افزودن پیاز داغی بر آن، با تیتر «آزار شیطانی پسر ۷ ساله توسط جوان همسایه» بازنشر، داده است.
روشن است که منبع این گزارش، روانشناس، معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی غرب استان تهران بوده است. یعنی روانشناس کلانتری که مسئولیت تکمیل پرونده شخصیت این کودک را داشته، اطلاعات پرونده را در اختیار رسانهای گذاشته و خبرنگار روزنامه ایران بدون در نظر گرفتن منافع کودکان درگیر در این پرونده، آن را منتشر کرده است.
آنچه در مورد این گزارش باید پرسید اینکه این گزارش چه نفعی برای طرفین پرونده داشته است؟ چرا خطا و رفتار خلاف قانون یک کودک باید سر از رسانهها درآورد؟ چه منفعت عمومی پشت این گزارش نهفته است؟ و چرا خبرنگار از واژه «مجرم» برای کودکی استفاده کرده که به لحاظ قانونی مسئولیت کیفری ندارد؟ چرا به یک کودکی که به دلیل سهلانگاری خانواده و معلمان و مربیان مدرسه، در مراقبت و درمان، دچار بزهای شده، باید برچسب «پسر شرور» یا «جنایتکار» بخورد؟
آگاهیبخشی به جامعه، خانوادهها و نوجوانان، نسبت به تهدیدها موجود در جامعه و ضرورت توجه و مراقبت از کودکان، کار رسانههاست، ولی رسانهها نباید از مثالهای حقیقی که میتواند آینده کودکانی را به خطر اندازد، برای آگاهیبخشی استفاده کنند. در این گزارش درست است که اسم کامل این دو کودک نیامده ولی هم منطقه جغرافیایی مشخص است و هم اسم کوچک این کودکان و نام مادر آنها منتشر شده، اطلاعاتی که شناسایی این کودکان را برای هم کلاسی ها و اهالی محل زندگی آنها ساده میسازد و در چنین جغرافیایی به سرعت پخش و آینده هر دو کودک را به خطر میاندازد.
ضمن اینکه، روزنامه ایران از عکس این کودک، در حالی که دستبند بر دست دارد، استفاده کرده که خود محل پرسش است، چراکه پلیس، حق دستبند زدن به کودکان را ندارد و نباید با دستبند زدن به کودکان
آنها را با آسیب روحی و جسمی مواجه سازد و چون بزرگسال با آنها رفتار کند.
تمرکز چنین گزارشی نه بر کودکان، که هر دو در این داستان قربانی محسوب میشوند، بلکه باید بر خانواده آنها باشد. اگر مادر این کودک علم به این داشته که فرزند او دچار اختلالات روانی است و برای درمان او اقدام نکرده و در مراقبت از او دچار سهلانگاری شده، مسئول است. رسانهها باید این مسئولیت را به خانوادهها متذکر شوند. والدین و سرپرستان در حفاظت از کودکان مسئولیت مستقیم دارند. خانوادهها در چنین مواقعی باید از سازمان بهزیستی و واحد خدمات اجتماعی این سازمان، کمک بطلبند. مطابق بند الف ماده ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، سازمان بهزیستی کشور مکلف است با استفاده از مددکاران اجتماعی در قالب فوریتهای خدمات اجتماعی، با همکاری شهرداری یا دهیاری و نیروی انتظامی نسبت به شناسایی، پذیرش، حمایت، نگهداری و توانمندسازی اطفال و نوجوانان موضوع این قانون و اعلام موضوعات به مراجع صالح اقدام کند.
کار رسانهها آگاهیبخشی به خانوادهها و یادآوری مسئولیت آنها در قبال فرزندان است. کودکان را نباید دستمایه جلب مخاطب و فروش بیشتر قرار داد. کودکان نیاز به حمایت، محافظت و آموزش دارند.