افغان‌ستیزی خلاف اخلاق رسانه‌ای، و برچسب زنی در تناقض با حقوق کودکان است

«جستجوی حقیقت»، «تلاش در راستای منافع عمومی» و «کوشش برای به حداقل رساندن آسیب»، ۳ اصل کلیدی در حرفه رسانه‌ است که به فعالیت خبرنگاران، شکل و فرم اخلاقی می‌بخشد. خبرنگاران همواره به رعایت اخلاق حرفه‌ای دعوت می‌شوند. دقت در تولید محتوا و دقیق بودن در به کار بردن واژه‌ها و دقت در اعتبار داده‌ها، لازمه اخلاق حرفه‌ای ست.

معصومه ملکی نویسنده بخش حوادث جام جم، روز ۲۰ دی ۱۴۰۲ در گزارشی با عنوان «راز جنایت پارک، در سینه ۶ تبهکار افغان» آورده: «سوم دی ماه امسال مردی۳۷ساله و نامزدش برای تفریح و ورزش به بوستان نهج‌البلاغه رفته بودند که هدف حمله سارقان قرار گرفتند. زن جوان از ناحیه شانه زخمی و نامزدش بر اثر اصابت ضربه‌های چاقو به قتل رسید. تحقیقات اولیه نشان داد انگیزه مهاجمان سرقت بوده و آنها مرتکب سرقت‌های مشابه دیگر هم درپارک‌های تهران شده‌اند.» معصومه ملکی در این گزارش آورده: پنج نفر از متهمان ۱۶ تا ۱۸ساله و یک نفر ۲۳ساله است و پرونده آنها مورد تحقیقات پلیسی قرار دارد.

او در ادامه با یکی از متهمان که سن‌اش را ۱۸ سال و متهم اصلی قتل مرد ۳۷ ساله معرفی کرده مصاحبه کرده و او گفته: آن شب، شش نفری به بوستان نهج‌البلاغه رفته بودیم که مقتول و نامزدش را اتفاقی دیدیم ویکدفعه حمله کردیم که غافلگیر شوند و راحت سرقت را انجام دهیم. دستبند طلای آن زن را هم دستانم گرفتند و ماهم سراغ پسرجوان رفتیم تا گوشی‌اش را بگیریم. می‌خواست جان نامزدش را نجات دهد که سهیل ضربه‌های چاقو را زد والان آن مرد زخمی و در کماست. او در پاسخ به این پرسش که هم‌دستانت تو را به عنوان قاتل معرفی کرده‌اند، اتهام قتل را رد می‌کند و می گوید من فقط گوشی‌اش را سرقت کردم.

چرا این گزارش ناقض اصول حرفه‌ای و مصداق نفرت‌پراکنی است؟

«رعایت بی‌طرفی» و «پرهیز از برچسب زنی» دو اصل مهم اخلاق رسانه‌ای است. خبرنگاران مکلف‌اند هنگام گزارش دهی، تعصبات فردی را کنار بگذارند و داستان را آنگونه که هست روایت کنند و بی‌طرفی خود را حفظ کنند. خصوصا وقتی در یک روایت چند دیدگاه متفاوت ممکن است وجود داشته باشد، خبرنگار نمی‌تواند یک دیدگاه را عین واقعیت، فرض و روایت کند و نسبت به بقیه روایت‌ها بی‌تفاوت باشد یا جانبدارانه برخورد کند. این گزارش روایت پلیس است از واقعه‌ای که ابعاد آن و نقش افراد در آن به اثبات نرسیده و خبرنگار بدون به چالش کشیدن پلیس و تقاضای مستندات، با بیان اینکه متهم به قتل «خونسرد» صحبت می‌کرد و با طرح پرسش‌هایی همچون:

  • چطور وارد این باند سرقت شدی‌؟
  • مرتکب چند سرقت شدید؟
  • اما همدستانت تو را به عنوان قاتل معرفی کرده‌اند‌؟ 

نشان می‌دهد که اصلا فرضیه دیگری جز آنچه پلیس گفته به ذهن این خبرنگار نمی‌رسد. او حتی سن و سال متهم که به گفته او ۱۸ سال است که اگر یک روز کمتر از ۱۸ سال باشد، کودک است را در نظر نمی‌گیرد و با او مانند یک جنایتکار بزرگسال رفتار می‌کند، حال آنکه ممکن است پلیس واقعیت را نگفته باشد، ممکن است این کودکان تحت فشار مسئولیت را قبول کرده باشند،‌ ممکن است این کودکان اجیر شده باشند و دهها فرضیه دیگر که هیچ کدام به ذهن این خبرنگار نرسیده است. حتی اگر روایت پلیس درست هم باشد خبرنگار مکلف است به گونه ای داستان را رعایت کند که منافع کودکان به خطر نیافتد.

خبرنگار جام جم با استفاده از عنوان «تبهکار» برای پنج کودک و یک جوان ۲۳ ساله که اتهام‌شان خفت‌گیری است که به قتل منجر شده، هم نشان داده که نسبت به متهمان موضع دارد و هم به آنها «برچسب» زده است. حال آنکه خبرنگار حق برچسب‌زنی به متهم ندارد آن هم متهم کودک، که پیش از این نیز سابقه جنایت نداشته و هنوز اتهام‌اش هم به اثبات نرسیده است.

برچسب‌زنی یکی از خصیصه‌های نشریات زرد است که با هدف جلب مخاطب، فروش بالاتر و جذاب‌تر کردن روایت‌ها یا دراماتیک کردن داستان‌ها، استفاده می‌شود، ولی امری خلاف اخلاق حرفه‌ای است و وقتی علیه کودکان استفاده می‌شود عملی مجرمانه و قابل پیگرد قضایی است. هر گزارشی در رسانه‌ها در مورد کودکان و نوجوانان باید با رعایت منافع کودکان منتشر شود ولاغیر.

این گزارش مصداق «نفرت پراکنی» است چراکه:

  • این گزارش در سطح ملی منتشر شده و می‌تواند مخاطبانی فراگیر داشته باشد.
  • این گزارش نه فقط متهمان این پرونده بلکه جان تمام مهاجران افغان در ایران را می‌تواند به خطر اندازد.
  • این گزارش می‌تواند مسبب افزایش خشونت، علیه افغانستانی‌های ساکن ایران و عامل تحریک دیگران علیه افغان‌ها باشد.
  • افزایش خشونت علیه افغان‌ها، پس از انتشار گزارش‌هایی از این دست در ایران سابقه داشته است.

نویسنده جام جم با این گزارش و تیتر انتخابی، افغان‌های ساکن ایران را در معرض خشونت قرار داده و این عملی خلاف اخلاق حرفه‌ای است. هنوز چند ماهی از حمله تعدادی نوجوان در قزوین به محل سکونت افغان‌ها نگذشته و این گزارش‌ها می تواند مسبب تکرار چنین خشونت‌هایی باشد. تخم نفرت با اینگونه گزارش ها به صورت آگاهانه و ناخودآگاه در ذهن مخاطبان کاشته می‌شود و از این حیث این گزارش مصداق نفرت‌پراکنی است.

«پرهیز از آسیب به دیگران» یکی دیگر از اصول اخلاق حرفه‌ای است که در این گزارش کاملا نقض شده است. پرهیز از آسیب رساندن به دیگران یا کاهش آسیب، مهمتر از انتشار حقیقت است، هر چند حقیقت مستند و با داده‌های معتبر حمایت شود. این گزارش هم آسیب به متهمان و هم آسیب به دیگر افغانستانی‌های ساکن ایران را افزایش می‌دهد و روشن نیست سردبیری این رسانه با چه توجیهی با انتشار این گزارش را موافقت کرده است. وظیفه دروازه بانی خبر در رسانه‌ها، جلوگیری از خطاهای خبرنگاران و ممانعت از انتشار گزارش‌هایی است که می‌تواند ناقض اخلاق حرفه‌ای و مصداق نفرت‌پراکنی باشد یا در تناقض با منافع سازمان رسانه‌ای باشد است. 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا